نوجوانی سنی است که بچه ها مستقل تر عمل می کنند. آنها آماده می شوند وارد دنیایی غیر از خانواده شوند. این، فرایندی طبیعی است. جدایی و استقلال طلبی اغلب از طریق پرخاشگری، کلامی و گاهی فیزیکی، به دست می آید. وقتی از والدین دلیل عصبانیت فرزندشان پرسیده می شود، می گویند همه کارها یا حرف هایی که من انجام می دهم و می گویم او را عصبانی می کند. همچنین حتی نوجوانی که در اکثر اوقات خیلی پخته به نظر می رسد، کاملا رشد یافته نیست. لوب فرونتال مغز انسان که مسئول کنترل خود است، در نوجوانی هنوز رشد کامل پیدا نکرده است. (این اتفاق در اواسط دهه 20 زندگی می افتد) بنابراین آنها هنوز تکانشی رفتار می کنند و نمی توانند همیشه فکر کرده و منطقی رفتار کنند.
والدین در برخورد با نوجوان چگونه عمل کنند؟
* هیجان هایش را تصدیق کنید؛ اگر به او می گویید که بازیهای کامپیوتری را کم کند و او می گوید: «ولم کن» روی خشم او تمرکز کنید و آن را قبول کنید: «می دونم که عصبانی شدی و دوست داری به بازی ادامه بدی» و سپس برای او محدودیت تنظیم کنید: :«می دونم محدود کردن بازی عصبانی کننده است، اما ما باید در این مورد به توافق برسیم»،و بعد می توانید در مورد احساساتش صحبت کنید.
* به فضای خصوصی نوجوان تان احترام بگذارید؛ نوجوان ها اغلب اتاقشان را قلمروشان می دانند. بهترین قانون برای احترام به قلمروی افراد، این است که قبل از ورود به اتاق های یکدیگر در بزنید. بدون اجازه داخل اتاق رفتن منجر به جر و بحث می شود. نوجوان ها روی وسایلشان حساساند و اگر هم چیزی می خواهید، قبل از اینکه خودتان بردارید اجازه بگیرید.
* با نوجوانتان مثل نوزادان برخورد نکنید؛ نوجوانان می خواهند احساس کنند که احترام برایشان قایل هستید و او دیگر فرزند کوچک شما نیست و می تواند از خودش مراقبت کند. هر گونه اشاره به بچه بودن، او را قرمز می کند و فریاد خواهد زد:«من نیازی به تو ندارم». مثلا اگر پروژه درسی دارد، بدون اینکه از او بپرسید نیاز به کمک دارد یا نه، نپرید و کار را از او نگیرید.
* از هر حرکتش انتقاد نکنید؛ نوجوانها احساس عدم امنیت می کنند و از کنترل شدن بی زارند، بنابراین بهتر است از نصیحت و انتقاد دست بردارید. کلمات خود را با دقت انتخاب کنید. با او با احترام رفتار کنید. هر انتقاد و توهین یک ضربه اساسی به رابطه شما و اعتمادبه نفس اوست.
* به او اعتماد کنید؛ گاهی والدین آنقدر نگران نوجوانشان هستند که او را به شدت محدود می کنند و تحت کنترل خود قرار می دهند؛ در مقابل نوجوان معمولا در برابر فشار والدین، به دروغگویی روی می آورد و در مورد فعالیت ها و دوستانشان به والدین دروغ می گوید. به یاد داشته باشید که اعتماد یک پل دوطرفه است؛ بنابراین به جای محدودیت بیش از حد، به او اعتماد کنید و این را با رفتارتان به او نشان دهید و البته به او بیاموزید ما در برابر اعتمادی که به هم داریم، مسئول هستیم.